سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راه را با این (ستاره ها) می توان پیدا کرد

نصف شب از شناسایی برگشته بود . وقتی دید بچه ها توی چادر خوابن بیرون چادر خوابید . بسیجی اومده بود نگهبان بعدی رو صدا بزنه زین الدین رو نشناخت . شروع کرد با قنداق اسلحه به پهلوش زد . هی ام می گفت پاشو نوبت پستته . بالاخره مهدی اسلحه رو ازش می گیره میره سر پست و تا صبح نگهبانی میده .
صبح زود نگهبان پست بعدی به بسیجی میگه : چرا دیشب منو صدا نزدی ؟ 
اونم میگه : پس دیشبی که صدا کردم کی بوده ؟
ته توی قضیه رو که در میاره میفهمه دیشب فرمانده لشکرو فرستاده سر پست .


شهید زین الدین
نوشته شده در دوشنبه 88/6/23ساعت 10:8 صبح توسط س ع ت نظرات ( ) |


 Design By : Pichak