چرا ما عشق و آب گل ندادیم دو قطره اشک ناقابل ندادیم نمی سوزیم از داغ شهیدان خداوندا مگر ما دل نداریم چرا این گونه گریان می رود دل سراسیمه پریشان می رود دل دوباره شد غروب پنجشنبه به پابوس شهیدان می رود دل مناجات شهید شهید سید محمد حسن میر جعفری خدایا!خشمت را نشانم نده که تو را از خشم پرستش کنم خدایا! نعمتت را نشانم مده که تو را از راه امید پرستش کنم خدایا! نعمتت را نشانم مده تا بازرگان نشوم خدایا! محبتت را نشانم ده که تو را فقط برای تو پرستش کنم خدایا! تو را می خواهم که نمی توانمت تجیح و تفسیر کنم خدایا! دستم را بگیر که در خار و خس چاه های عمیق گناه گرفتار نآیم خدایا! به من حزنی بفرما که با یاد تو آرام شوم خدایا! نمی دانم چه بگویم تا بتوانم تو را آرزو کنم خدایا! تکمیل نفس مقدم بر تکمیل غیر است خدایا! تکمیل اجتماع مقدم بر تکمیل فرد است خدایا! حلاوت محبت را در من بنه خدایا! امتحانم مکن که تو از گناه وجودم آگاهی خدایا! مرا به خود وانگذار که بی تو هیچ و پوچم خدایا! آرزو زیاد است و من هم پر از گناه خدایا! دستم بگیر و پا به پا بر تا شیوه شیوه راه رفتن آموزم خدایا! شهادتی حسینی را بر من ارزانی فرما خدایا! پاکم کن پس از آن خاکم کن یک سجده بلند همراه بچه های گروه تفحص لشکر عاشورا در منطقه فکه همان جا که روزی در سال 62 عملیات والفجر یک انجام شد بود خاکریز ها و شیار هارا میگشتم تا شهیدان بجای مانده را بیابم روی یکی از خاکریز ها با صحنه جالب و باور نکردنی ای روبه رو شدم بسیجی آر پی جی زن روی دو زانویش نشسته بود تا تانک روبه رویش را بزند ولی بلافاصله پس از شلیک گلوله تک تیرندازان عراقی پیشانی اش را شکافته بود و او که رو به جلو افتاده بود در همان حال لوله آر پی جی به صورت عمود بر زمین مانده و بدن متکی به آر پی جی به حالت نیمه سجده روی خاکریز مانده بود . آرام و آهسته همه استخوان هان هایش را جمع کردیم و اندام مطهرش را با خود آوردیم . بر گرفته از : اینجا مجنون است بگوشم نوشته حسن بنی عامری
Design By : Pichak |